20 اردیبهشتماه سالجاری زن جوانی به دادسرای ناحیه 19 مراجعه کرد و پرده از مرگ مرموز مادرش در یک عمل جراحی برداشت. این زن به بازپرس پرونده گفت: مدتی بود مادرم درد عجیبی در ناحیه پیشانیاش احساس میکرد. سریع به یک کلینیک مراجعه کردیم و مادرم تحت معاینه قرار گرفت. وقتی آزمایشهای مغزی نخاعی خون نشان داد که وی مبتلا به تومور هیپوفیز است و درمانهای دارویی پاسخ نداد، مادرم را خیلی زود به اتاق عمل انتقال دادند.
برای انتخاب پزشک جراح خیلی حساس بودیم تا اینکه تصمیم گرفتیم پروفسور مغز و اعصاب این بیمارستان مادرمان را جراحی کند. جراحی در اتاق عمل ساعتها طول کشید تا اینکه سرانجام مادرم بیرون آمد. پروفسور مغز و اعصاب وی را از راه بینی جراحی کرده بود و مادرم به ICU منتقل شد. معاینات نشان میداد که وی در وضع جسمی خوبی است و پس از گذشت 2 روز وارد بخش شد. زمانی که فکر میکردیم همه چیز خوب پیش رفته، ناگهان دیدیم آب نخاع از راه بینی مادرم خارج میشود.
این در حالی بود که دستبند هشداردهنده طبی به وی نصب شده بود ولی هیچ علائم خطری را نشان نمیداد. مادرم دوباره به اتاق عمل منتقل شد. پزشکان قصد داشتند ناحیه جراحی شده را چسب بزنند تا مایع نخاعی دیگر خارج نشود و وقتی برای بار دیگر به بخش برگردانده شد پروفسور متخصص مغز و اعصاب مادرم اعلام کرد بزودی از بیمارستان مرخص میشود ولی اینبار وی با علائم مننژیت وارد اتاق عمل شد.
مادرم 4 بار زیر تیغ جراحی رفت و هر بار به خاطر اشتباه پزشکی دوباره جراحی شد تا اینکه در آخرین جراحیاش 35 روز به کما رفت و سرانجام اسفندماه سال گذشته جان سپرد.
با ادعاهای این دختر جوان بازپرس جرائم پزشکی، پروفسور متخصص را به دادسرا احضار کرد.
وقتی این پروفسور فوقتخصص پیش روی قاضی پرونده قرار گرفت، گفت: من هر کاری میتوانستم برای اینکه مادر این دختر را نجات دهم انجام دادم ولی اقدامات پزشکی و جراحیهای پیدرپی هیچ تاثیری نداشت تا اینکه این بیمار 57 ساله پس از گذشت 35 روز در بیمارستان جان باخت.
با ادعاهای پروفسور متخصص، پرونده مرگ زن بیمار در اختیار کمیسیون پزشکی قرار گرفت تا میزان قصور پروفسور بیمارستان فوقتخصصی مشخص شود.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |